درود
ایرانی هستم و فرزند همین آب و خاک
حدودا 30 ساله
دانش آموخته سینما
فارغ از فیلم و مستند و انیمیشن که حرفه اصلی هست ،
دستی در ترانه ، ملودی ، طراحی و ... دارم
( البته هیچگاه نخواستم از این توانایی ها ارتزاق کاذب کنم ؛
حداقل تا الان ! )
اگر روزی به عنوان فیلمساز ، آثارم بر پرده سینما یا نمایش خانگی باعث درآمد شد یا به عنوان ملودین و ترانه سرا برای آهنگ و آلبومم این اتفاق افتاد یا کنسرت و ... بسیار خوب
در غیر اینصورت ، خرده فروشی اثر هنری و اینگونه چند صباح زیستن را دور از شأن می دانم
به عنوان انسانی تنها در هستی اما آزاداندیش ، شخصیت و هنر برایم ارزشمند هستند و هیچ یک را فدای دیگری نخواهم کرد
چرا من در حامی باش هستم ؟!
اما اینکه چرا من در این سایت ( حامی باش ) پادکستم رو برای دریافت donate ، فاند یا ائانه و کمک مردمی معرفی کردم
اولا چون این فضا ضمن احترام به شأن برنامه ساز و مخاطب ، به طور رسمی مکانیزمی مهیا کرده برای حمایت از تولیدکننده ها در حوزه ی پادکست ، موسیقی و ...
و من مِدیوم پادکست رو اونقدر جدی و به قولِ مسعود فراستی "روپا" میدونم که بتوان برای عرضه ی تولیدات هنری و خلاقانه ی کلان یا خرد و انتشار برای مخاطب و تأثیرگذاری بر فرهنگ جامعه از طریق آن اقدام کرد
در ثانی باید بتوان از پس هزینه های تولید پادکست برآمد
چون من غیر از همین پادکست و فعالیت های هنری ، شغل و درآمد خاص دیگری ندارم و هر هفته یک اپیزود منتشر می کنم ( بر خلاف بسیاری از پادکست های دیگه که به صورت ماهیانه فعال هستند ) و دغدغه م هست که هر اپیزود از نظر کمیوکیفی شایسته شنیده شدن توسط شنوندگان باشد
چه ایرادی دارد اگر مردم حمایتگرِ تولیدات محبوب خودشان باشند
و البته اگر فردی از نظر مالی وضعیت خوبی نداشت به رایگان از محتوای برنامه استفاده کند ( نوش جونش ! )
بر همین اساس ، حضور در همچین فرآیندی نه تنها برایم منعی نداشت بلکه تا حدی خوشآیند نیز هست و بسیار تفاوت دارد با هنرفروشی
به عده ای سوء استفاده گر ( هیچگاه در زندگی به آن تن نخواهم داد )
که قطعا پس از آن بحث دخالت شان در کار ، سانسور و ... پیش خواهد آمد و دیگر کار برای مردم نخواهد "ماند"
بدینسان امیدوارم تا وقتی حرفی برای گفتن هست بتوانم آثارم رو به مردم تقدیم کنم و اونها دوست داشته باشن و دُر به پای خوکان نریزم !
من با نام "پاتریوت" در اینترنت فعال هستم
اخیرا پادکست "قصه صبح شنبه" را راه اندازی کردم
قصه صبح شنبه یک پادکست اجتماعی ~ فرهنگی ~ سیاسی ~ انسانی هست که در تولید آن از المان های داستانی و نقل و روایت و ...
با چاشنی طنز بهره گرفتم
اولین اپیزود به تازگی تقدیم شنوندگان شد
در صورتی که نه فضای کوچک مناسبی در اختیار داشتم ، نه حتی تلفن همراه سالمی که بتواند در غیاب رکوردر یا میکروفن ، صدا را به شکلی نه حرفه ای ، بلکه تا حدی بی نقص ضبط کند
و نه حتی سیستمی که بتواند تدوین مختصری انجام دهد .
وقتی کار ضبط و تهیه اولین قسمت به پایان رسید تازه متوجه شدم تولید پادکست با تلفن همراهی که میکروفن و اسپیکرش آسیب دیده و سیستم ضعیف یکی از دوستان که در غیاب لپ تاپِ به تعمیرگاه رفته ، حتی نرم افزار تدوین رو به سختی اجرا می کرد ، چقدر سخت بود !
مخاطب گرامی
یک هنرمند ، فیلمساز ، خواننده یا کمدینی که مخاطب را میخنداند ، اگر اثرش را رایگان ارائه می کند ، به آن معنا نیست که کار صورت گرفته ، بدون صرف وقت ، هزینه و توان برای سازنده بوده !
کاری که ما انجام می دهیم با صرف وقت و انرژی بدون تضمینی بر دریافتِ مزد آنچنانی ، یا حداقل بازگشت سرمایه ، قطعا از حسی غیر از خودخواهی ، ثروت اندوزی ، تنگ نظری و خساست سرچشمه گرفته
اما چه میتوان کرد با دستانِ خالی رودرروی هزینه های سر به آسمان ساییده ، آن هم در این عصر
سخن آخر اینکه بر حقوق معنویِ اثر هیچگاه نمی توان قیمت گذاشت و ارزش های معنوی اثر در هیچ کجای دنیا خرید یا معامله نمی شود و آنچه با پرداخت مادی دریافت می شود همان حقوق مادی اثر است
ما اثر را بدون چشم داشتی به شما تقدیم و قیمت گذاری مادی آن را به شما می سپریم
و آنگاه نه مبلغی هنگفت بلکه حتی چندین برابر پایین تر از ارزش مادی اثر
( طوری که صرفا بتواند چرخ تولید را بچرخاند)
اگر پرداخت شود به آن بسنده می کنیم
که مشکلات اقتصادی برای همه هست
و قصد ما گرداندن تجارتخانه نیست
خلاصه ی عرض اینکه بقای پادکست به شما شنونده عزیز بستگی دارد
تا در این راه سنگلاخ ، بتواند ادامه دهد