نخل و برنو، قصهی دلاورانیست که روزی پنجه در چهرهی استعمار کشیدند و زمانی، خِرخِرهی استبداد را به دندان گرفتند...
نخل و برنو، روایت زنیست که یکروز عطرِ نانش عابران را سرمست میکرد و روز دیگر، مهارتِ تیراندازیاش، نَقلِ محافل بود...
نخل و برنو، قصهی چوپانیست که روزگاری حریف گرگ و خرس بود و زمانی، سینهبهسینهی اجانب...
نخل و برنو، روایت مبارزهی یک ملت است با زر و زور و تزویر، همزمان و در لباسهای گونهگون...
نخل و برنو، یک گامِ لرزان، یک فریادِ کمرمق، و یک پنجرهی کوچک است رو به بخشی از تاریخِ پر افت و اخیزِ جنوب...
در زمانهی پرایدِ ۲۵۰ میلیونی، آیا «۵۰ هزار تومان» به حساب میآید؟
بله!
راستش این است که ما گاهی از قدرتمان غافل میشویم...
یادمان میرود که صد تا «۵۰ هزار تومان» میشود «۵ میلیون تومان»!
و ۲۰۰ تایش میشود «۱۰ میلیون»!
۲۰۰۰ تایش، «۱۰۰ میلیون»!
در زمانهی دلار «۴۰-۵۰ هزار تومانی»، ما، هر هزار تومانی را از دستان مخاطبانمان ارج مینهیم...
در زمانهی هایپرمالها و مارکتها و فروشگاههای زنجیرهای، و در کوران مصرفِ تنقلات و خوراک و پوشاک، در زمانهی «هر نفر یک عمل زیبایی»، در رقابت سرسامآورِ لاک و ناخن و ریش و تهریش، ما، مخاطبی را که برای محصول فرهنگی دست به جیب میشود، روی چشم میگذاریم...
از همهی مخاطبان نخل و برنو، اگر فقط نیمی، ماهیانه ۵۰ هزار تومان بپردازند، نتیجه میشود ۱۰ها میلیون تومان!
پس اگر کموکیف کار ما را میپسندید، دست به کار شوید...