من کی هستم و چیکار میکنم؟
سلام!
اسم من هدا سرکشیک هست و «پادکست بیرون» رو میسازم.
همیشه بعد از شنیدن این سوال که «چیکار میکنی؟»، کلی فکر میکنم و نهایتش هم به نتیجه نمیرسم که چی میتونم بگم؛ بعد از تجربههای عجیبوغریب زیادی که داشتم، از تحریریهچی بودن توی نشریات دانشجویی تا تبلیغاتچی بودن، بالاخره گذرم به پادکست هم افتاد و گفتم سرکی هم به این جهان بکشم.
اما این که ایدهی پادکست از کجا اومد به رشتهم و یکی از کارهای عجیبی که میکردم برمیگرده: من گرایش ارشدم رو حقوق بشر خوندم و الان سه سالی میشه که تسهیلگر هستم. اگر این متن رو توی دورهی پندمیک میخونین، بدونین که فعلاً از تسهیلگری در زندگیم خبری نیست، برای همین تصمیم گرفتم توی پادکستم واردش کنم تا دلم براش تنگ نشه.
اتفاقی که توی رشتهم و تسهیلگری برام افتاد، من رو به جایی رسوند تا دوست داشته باشم همه چیزها رو از یه دید جدید و زاویهی عجیبی ببینم که بقیه تابحال شاید بهش فکر نکرده بودن؛ این ایدهای هستش که توی پادکستمم واردش کردم.
من عاشق کشفم و تقریباً بیشترِ زمانِ هر روزم رو مینویسم.
داستانها رو دوست دارم و هیچوقت تو یه نقطه متوقف نشدم، دوست داشتم داستانهای ذهنم رو جایی تعریف کنم تا شاید کسی جرقهای براش زده بشه.
من باور دارم که همهی داستانها، از یه جرقه شروع میشن.
من اینجا چیکار میکنم؟
کارگاههای تسهیلگری گاهی رایگانن و گاهی نه. بیشتر کارگاههایی که من داشتم برای حال خوب خودم بودن و مبلغی براشون دریافت نکردم؛ اما گاهی جایی از این کار اونقدر خوششون میومد که حاضر میشدن به عنوان کلاس برگزارش کنن و براش هزینه کنن.
حالا منم اینجا هستم تا اگر خیلی از پادکست خوشتون میاد، یک قهوه مهمونم کنین تا خستگی از تنم دربره، چون ساخت پادکست رو کنار کارهای دیگهم انجام میدم و رایگان هم هست.
همیشه برای شنیدن نظراتتون و حالی که با پادکست داشتین هستم و برام بنویسین.
دنبال جرقههای زندگیتون باشین!
هدا.