خلاقیت ویژگیهایی است که همهی ما شناختی درونی از آن داریم، با این وجود اگر از ما معنی این کلمه را بپرسند، احتمالا به سختی بتوانیم جواب مشخصی برای این سوال پیدا کنیم.
برای همهی ما لیست کردن آدمهای خلاق (از استیو جابز تا انیشتین) و نتایج کارهایی که انجام دادند راحت است. (یک اختراع، نگاهی تازه به جهان اطراف)
اما رسیدن به یک تعریف مشخص از خلاقیت بسیار دشوار است.
واقعیت این است که هرچه بیشتر در مورد خلاقیت تحقیق کنیم، بیشتر متوجه میشویم که این ویژگی، پدیدهای است پر از جزئیات شگفتانگیز.
در ادامه به بررسی تعاریف خلاقیت و ابعاد مختلف آن میپردازیم. با ما همراه باشید.
خلاقیت چه تعریفی دارد؟
خلاقیت، مهارت شکستن راههای سنتی فکر یا عمل کردن و پرورش ایدهها، روشها و چیزهای جدید است.
حالا بیایید هر بخش از این جمله را دقیقتر بررسی کنیم:
خلاقیت یک مهارت است
خلاقیت دقیقا مانند کیلومترها دویدن بیوقفه، داشتن فن بیان مطلوب و حل کردن مسائل انتگرال یک مهارت فردی است!
طبیعتا مثل هر مهارت دیگری، این ویژگی را بعضی از ما به صورت کاملا ذاتی داریم. اما در نهایت خلاقیت یک ویژگی دستنیافتنی نیست و همهی ما با کمی تمرین و صرف زمان آن را به دست میآوریم.
خلاقیت، شکستن راههای سنتی فکر یا عمل کردن است
شکستن، یعنی رد کردن خطهای از پیش تعیین شده برای رسیدن به نتایج جدید است.
در واقع این کار تلاشی برای شناختن محدودیتها و در عین حال پیدا کردن راهی برای رسیدن به خارج از این مرزها است.
رسیدنی که با تولد محتوا و محصولات خلاقانه همراه است و در نهایت منجر به رشد جامعه میشود.
خلاقیت، پرورش ایدهها، روشها و چیزهای جدید است
کلمهی کلیدی در تمام این جمله «پرورش» است. خلاقیت را چیزی فراتر از تخیل و راهی به سوی ساختن و رشد پدیدههای تازه ببینید.
اگر ایدهی جدیدی دارید، دربارهی آن تحقیق کنید و آن را گسترش دهید. اگر راه جدیدی به ذهنتان آمده، انجام کار را دوباره شروع کنید و شیوه جدیدتان را آزمون و خطا کنید. اگر میخواهید چیز تازهای بسازید، همین حالا شروع کنید!
خب حالا که تعریف خلاقیت را بررسی کردیم، نوبت آن است تا این موجود دوستداشتنی را بیشتر بشناسیم.
ویژگی که احتمالا مهمترین مهارت دنیای امروز است.
خلاقیت پدیدهای جدید است
تنها حدود 60 تا 80 سال است که چیزی به نام «خلاقیت» بر سر زبانها افتاده و قبل از آن چنین چیزی وجود خارجی نداشته است!
البته واضح است که جملهی بالا به این معنا نیست که مارک تواین و انیشتین شخصیتهایی خلاق نبودند، بلکه مفهومی به نام خلاقیت، بسیار نو پا است.
در واقع خلاقیتی که در گذشته وجود داشته را امروز به نام اکتشافات متعددی که در تاریخ ثبت شده، میشناسیم.
در گذشتههای دور حتی چیزیهایی که امروز به عنوان آثار هنری برجسته باقیمانده از آن دوران میشناسیم، تقلیدی از طبیعت شناخته میشده و نه خلق اثری تازه.
در قرون وسطا، داشتن ایدههای تازه را الهامی از سوی خدا میدانستند. یعنی در آن دوران اگر شما خلاق بودید، از نظر مردم با خدا ارتباط داشتید!
اما در ادامه، با طلوع عصر روشن فکری، تعریف خلاقیت به سمت تخیل و هوش -دو عاملی که امروز نیز در تعریف خلاقیت جا دارند- تغییر پیدا کرد.
خلاقیت معنای واقعی خود را در دهه 1920 میلادی و با تولد علم روانشناسی پیدا کرد.
با تولد این علم، تمرکز مطالعه بر روی فردیت و ویژگیها و تواناییهای افراد بسیار بیشتر شد و بدین ترتیب مفهوم خلاقیت شکل گرفت.
مغز، خانهی همهی مهارت ها
تا اینجا گفتیم که خلاقیت مهارتی است که به ما اجازه ساختن راهها و ایدههای جدید را میدهد. (اما گفتن این جمله مثل این است که بگوییم شنا کردن مهارتی است که به ما کمک میکند غرق نشویم! این تعریف درست است اما درک عمیقی از موضوعی که بررسی میکنیم ارائه نمیکند)
بنابراین آماده باشید تا به عمق مطلب شیرجه بزنیم!
خانهی همه مهارتها، مغز ما است. فرقی ندارد این مهارت فیزیکی (مثل یادگرفتن شنا پروانه) یا فکری (حل کردن مسائل ریاضی) باشد.
همانطور که گفته شد خلاقیت یعنی رد کردن خطهای از پیش تعیین شده برای رسیدن به نتایج جدید.
اما چگونه و از چه طریقی این اتفاق میافتد؟
ارتباط شبکههای مغز با خلاقیت
دانشمندان علوم اعصاب، سه قسمت بزرگ مغز را با خلاقیت در ارتباط میدانند. این سه بخش شامال موارد زیر است:
1- بخشی از مغز که به شما کمک میکند تا به موضوعی توجه و تمرکز کنید.
2- شبکههای تخیل که به شما ااین امکان را میدهند که پا در کفش دیگران کنید و به خیالپردازی بپردازید!
3- شبکههای نکتهسنجی که به شما امکان پردازش اطلاعات و قدرت تشخیص را هدیه میدهند. مثلا شما به کوه میروید و در میانه راه چشمتان به جمال یک گیاه خوش خط و خال روشن میشود. بعد با خودتان فکر میکنید که چه قدر چهرهی این گیاه برایتان آشنا است. کمی که بیشتر فکر میکنید، یادتان میافتد این گیاه، همان پیچک به غایت سمی است که عکسش را قبلا دیده بودید. و به این ترتیب خودتان را از سه شبانه روز خارش بیوقفه و ناعدلانه نجات میدهید.
هرچه قدر این سه بخش بیشتر فعالیت کنند و با یکدیگر همکاری صمیمانهتری داشته باشند، خلاقیت در شما رشد بهتری خواهد داشت.
خب، حالا یکبار دیگر به سوال اول برگردیم. خلاقیت چیست؟
خلاقیت مهارتی است که به شما کمک میکند درکی که از دنیای اطرفتان داریم را به مشاهدات قبلیمان که در حال حاضر در بانک عاطفی هر کدام از وجود دارد، متصل کنیم و با کمک این ارتباط بین دریافتهای جدید و قبلی تصویری جدید برپایه اطلاعاتمان بسازیم.
آیا افراد خلاق باهوش ترند؟
مطالعات زیادی در این زمینه انجام شده، اما هیچگونه نتیجهگیری قابل اتکایی در این رابطه صورت نگرفته. هیچ تحقیق قطعی وجود ندارد که نشان دهد افراد خلاق باهوشند و هیچ تحقیقی هم نتوانسته نشان دهد که خلاقیت رابطهای با هوش ندارد.
بر سر این موضوع اختلاف نظرات زیادی وجود دارد اما به جرات میتوان گفت که در نهایت یک ارزشآفرین خلاق، مانند هر انسانی که از نظر استانداردهای هوش، نمره بالایی میگیرد، میتواند برای یک جامعه مفید و تاثیرگذار باشد.
چرا باید به خلاقیت اهمیت دهیم؟
چه کسی دوست ندارد دوندهی بهتری باشد یا وقت بیشتری برای یاد گرفتن یک مهارت جدید کنار بگذارد ؟
واضح است که همهی ما ساعات محدودی در شبانه روز داریم و بنابراین نمیتوانیم در همه چیز خوب باشیم و تمام مهارتهای دنیا را یاد بگیریم.
اما چرا خلاقیت باید یکی از آن مهارتهایی باشد که لازم است همهمان یاد بگیریم؟
خب باید گفت که اگر به شغل و پروژههای شخصیتان اهمیت میدهید، این سرمایهگذاری برایتان بسیار پر سود خواهد بود!
طبق تحقیقی که شرکت ادوبی انجام داده، افرادی که به عنوان شخصی خلاق در کارشان شناخته میشوند، 17% بیشتر نسبت به دیگران درآمد دارند.
در دنیای امروز چیزی که موفقیت هر کسب و کاری میشود، همین مهارت بسیار مهم است. مهارتی که با ساختن ایدههای جدید، ساختمان کسب و کار ها را مستحکم تر و رشد آن را تضمین میکند.
علاوه بر آن خلاقیت در روند رشد جامعه بسیار تاثیرگذار است. نتایج تحقیقات بسیاری نشان میدهد درگیر شدن با کارهای خلاقانه باعث کاهش استرس میشود و به میزان شادی آدمها اضافه میکند. بنابراین جامعهای خلاق، جامعهای فعالتر خواهد بود.
در این بین افراد خلاق به جذب حمایت دیگران نیاز دارند تا کار خود را با کیفیت بهتری دنبال کنند. یکی از مسئولیت های اجتماعی همه افراد جامعه، میتواند حمایت مالی از افراد ارزشآفرین و خلاق باشد.
آیا میشود خلاقتر شد؟
البته که میشود! خلاقیت هدیهی خداوند به تعداد محدودی از آدمها بر روی کرهی زمین نیست! بلکه مهارتی است که میتوان آن را رشد داد و قویتر کرد.
تنها چالش این است که چگونه ماهیچههای این مهارت را ورز دهیم.
چه راههایی برای خلاقتر شدن وجود دارد؟
1- برنامه ریزی کنید
مثل هرکار دیگری برای خلاق شدن برنامه ریزی کنید. مثلا با خودتان قرار بگذارید که سر ساعت مشخصی در روزهای سهشنبه روی یک پروژه خلاقانه وقت بگذرانید.
2- بی کار باشید
شاید شما هم از آن دسته از افرادی باشید که دوست دارید برای تک تک دقایق زندگیتان برنامه مشخصی داشته باشید! اما این را در نظر بگیرید که در چنین حالتی ذهن شما فرصتی برای خیالپردازی و فکر کردن خارج از چارچوبهای روزمرتان نخواهد داشت. زمانهایی را تنها برای ریلکس کردن کنار بگذارید.
3- قدم بزنید
پیادهروی توصیه بسیاری از افراد خلاق سرشناس است. انجام این کار باعث میشود تمام ظرفیتهای مغز را برای انجام یک کار خلاقانه فعال میکند.
حمایت از خلاقیت
یکی از نیازهای هر جامعه فعال و شاد، خلاق بودن افراد آن است. در این بین افراد خلاق جامعه به حمایت ما نیاز دارند تا فعالیت خلاقانه خود را با انگیزه ادامه دهند. یکی از انواع حمایت که در روند ادامه کار ارزشآفرینان جامعه موثر است، حمایت مالی از آنها است.
با حمایت ارزش آفرینان میتوانیم با کمک یکدیگر خلاقیت را در جامعه بیشتر کنیم و در نهایت دسترسی همه افراد را به محصولات و محتوای خلاقانه بیشتر کنیم.
دیدگاه ها
ارسال دیدگاه