من محسن حرمی م . امسال 41 ساله شدم و با یک اتفاق احساس کردم بلاخره وقتشه حرف بزنم ... با خود بی نقاب آدمها و خودم هم خلع سلاح بشم . بی نقاب و دوستانه … برای همین واگویه ها رو میسازم
واگویه ها پروژه ی سختیه اما شبیه یه رسالته برام. یک هدف.یک معنای جدید تا بتونم به زندگی خودم رنگ قابل تحمل تری بزنم و این عشق و گرمایی که از قلب آدمهای مقابلم حس میکنم رو با شما تقسیم کنم.
کمک و همراهی شما با واگویه ها کمک به شناخت آدمهای معمولی و بزرگیه که توی گوشه کنار این جهان ، بدون هیاهو به زندگی خیلی ها عمق میدن . و من تلاش میکنم با شما این صدا و این طپش رو به اشتراک بگذارم .